مارکسیسم به مثابه روش؛ بررسی تلقی های روش شناختی جرج لوکاچ
Authors
abstract
در تاریخ تفکر مارکسیسم، لوکاچ متفکری بسیار اثرگذار بود. وی آثار مارکس را به شیوه خود قرائت کرد. بنا به خوانش او مارکسیسم نه یک نظریه تحلیلی که بیشتر یک روش برای مشاهده، فهم و تغییر جهان بود. او روش مارکس را در تلاش برای فهم و دستیابی به کلیت تعریف میکرد. وی کلیت را در دست کم پنج معنای متفاوت به کار می برد که عبارت بودند از: بیانگر، مرکز زدوده، هنجاری، طولی و عرضی. او روش دیالکتیک را به معنای قرار دادن امور واقع درون کلیت می دانست. از این منظر تاریخمند کردن امور، بنیان روش مارکس بود. قرار دادن جزء در درون کل از طریق مفهوم میانجی ممکن بود. لوکاچ کلیت را هم فاعل و هم موضوع شناخت می دانست و در عین حال آن را به عنوان امری که می بایست ساخته شود قلمداد می کرد. اما تاریخمندسازی امور شامل نظریه و روش مارکس نیز می شد. به همین دلیل او در نهایت با نوعی بن بست نظری مواجه شد: اگر ماتریالیسم تاریخی و روش دیالکتیک نیز تاریخمند باشند، چگونه می توان از کنش انقلابی در جهت دستیابی به نوعی کلیت انضمامی دفاع کرد؟ پاسخ مستلزم اتخاذ نوعی رویکرد نخبهگرایانه بود که با برخی از مفروضات اصلی او در تعارض قرار می گرفت
similar resources
مارکسیسم به مثابه روش؛ بررسی تلقیهای روش شناختی جرج لوکاچ
در تاریخ تفکر مارکسیسم، لوکاچ متفکری بسیار اثرگذار بود. وی آثار مارکس را به شیوه خود قرائت کرد. بنا به خوانش او مارکسیسم نه یک نظریه تحلیلی که بیشتر یک روش برای مشاهده، فهم و تغییر جهان بود. او روش مارکس را در تلاش برای فهم و دستیابی به کلیت تعریف میکرد. وی کلیت را در دست کم پنج معنای متفاوت به کار میبرد که عبارت بودند از: بیانگر، مرکز زدوده، هنجاری، طولی و عرضی. او روش دیالکتیک را به معنای ق...
full textجریانشناسی سیاسی به مثابه روش
برایند حیات سیاسی هر جامعهای محصول چگونگی تعامل و تحول جریانهای سیاسی آن (درونزا و برونزا) است. از این رو، فهم حیات سیاسی هر جامعهای در گرو شناخت، درک و تحلیل جریانهای سیاسی آن است. در شرایطی که به خاطر تحولات معرفتی و تکاملی جامعهشناسی سیاسی نظریهها و روشهای موجود بعضاً دچار بحران و نارساییهایی جهت توضیح تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع است، در این مقاله از جریانشناسی سیاسی، پرسشی درجه د...
full textنظریة بنیادی به مثابه روش نظریهپردازی
نظریة بنیادی روشی مدرن برای کشف مفاهیم بنیادی از دلِ دادههای تحقیق کیفی است. از این منظر، یک روش کیفی با تکنیک اکتشافی- استقرائی است، اما پوزیتیویسم روشی است کمّی با تکنیک قیاسی به دنبال تأیید یا ردّ مدل نظری و فرضیات تحقیق. نظریة بنیادی سه مرحلة اساسی کدگذاری باز، محوری و انتخابی دارد. البته مراحل روششناسی نظریة بنیادی لزوماً پیدرپی نیست؛ بلکه بر اساس تحلیل همزمان است. یعنی محقق همزمان میتو...
full textتحلیل و بررسی بازنماییِ تاریخ اجتماعی در رمان تاریخی بر مبنای دیدگاه جرج لوکاچ
یکی از مهمترین حوزههایی که موضوعات مربوط به تاریخ اجتماعی در آن تجلی یافته، رمان تاریخی است. در واقع «رمان تاریخی» یکی از مهمترین حلقههای پیونددهنده تاریخ و ادبیات است. اما آنچه بیش از همه این پیوند را نمایان میسازد پرداختن رمان تاریخی به موضوعات تاریخیِ کمتر سیاسی و بیشتر اجتماعی است. یعنی موضوعاتی از قبیل زندگی روزانه مردم عادی، زنان، طبقات روستایی و دهقانان، فلکلور، موسیقی و ... است. از سوی...
full textمنطق به مثابه روش شناسی پژوهشهای فلسفی
روششناسی پژوهش فلسفی سبب تقویت انگیزه، افزایش توانایی درک مفاهیم، تفکر خلاق و مهارتهای تحلیل دادهها با هدف تقویت فرآیند تفکراستدلالی برای انجام پژوهش فلسفی میشود. نتیجهبخشی و هدفمندی تحقیق فلسفی، مرهون تحقیق درست (اثربخشی) و درستتحقیقکردن (کارایی) است که باعث بهرهوری آن میشود. اثربخشی زمانی تأمین میشود کهارزیابی منجر به طرح تحقیق بهدرستی رعایت شود که دربرگیرنده هدف، ضرورت، مسائل، فرض...
full text"تاریخ سیاسی جدید" به مثابه روش
«تاریخ سیاسی جدید»، رویکردی مفهومی و روششناختی به حوزه تاریخ است که با شکلگیری دانش تاریخ در عرصه تاریخنگاری جدید شکل گرفت و در نیمه دوم قرن بیستم، به یک جریان تقریبا عمومی تبدیل شد. یکی از گفتمانهای رایج در تاریخ سیاسی تفاوت بین تاریخ سیاسی «جدید» و سنتی است. بحث های موضوعی/مفهومی، مطالعاتی و روششناختی در این رابطه قابل طرح است و میتواند به تعریف و تعمیق مطالعات و بررسی های «تاریخ سیاسی...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
روش شناسی علوم انسانیجلد ۲۲، شماره ۸۸، صفحات ۱۶۳-۱۷۷
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023